جی.استنلی هال در کتاب دو جلدی و مفصل خود که در سال 1904 منتشر کرد بخش قابل توجهی از دانش آن زمان را در مورد نوجوانی ارائه داد. هال معتقد بود نوجوانی یک متغیر بزرگ است که طی آن عقاید و رفتارهای جدید مطرح می شوند، بنابراین دوران آسیب پذیری شدید در برابر فشارهای روانی و مشکلات است(کایونس،1998،به نقل از کاپلان،1381) به نظر وی، نوجوانی یک آشوب بزرگ بوده، دوره (طولانی و پر استرس). نوجوانی زمان تعارض شدید نوجوانان و والدینشان است. این تعارض در حالی ایجاد می شود که نوجوان وابستگی خود را به خانواده کم و استقلال بیشتری پیدا می کند.کسی که دوره نوجوانی را پشت سر می گذارد با آن کسی که هنگام ورود به دوره نوجوانی بوده، تفاوتهای اساسی دارد.تا مدت ها محققان این دیدگاه را قبول داشتند . رابطه متحول شونده والدین و نوجوانان حکم فاصله گرفتن تدریجی از خانواده را دارد(یانی،19970،به نقل از کاپلان،1381) در عین حال با ارزشها و رفتارهای والدین مبارزه می شود و جدی گرفته نمی شود. رابطه با همسالان اهمیت زیادی پیدا می کند و جای دلبستگی به والدین را می گیرد. به نظر هال این فرایندها ضروری بوده و به طوفان و استرسهای دوران نوجوانی منتهی می شوندکه طبیعی،لازم و اجتناب ناپذیر هستند. روابط نوجوانان به والدین شان مملو از جر و بحث و بگو مگو و اعتقاد برده وار به همسالان بود. حدوداً 20 سال قبل روانشناسان دیدگاه خود را عوض کردند چون داده ها مطابق برداشت هال نبودند.اکثر نوجوانان میگویند رابطه مثبتی با والدین خویش دارند (استنبرگ، 1989) [1] و نوجوانانی که بیشترین خود مختاری و سازگاری را دارند با خانواده های خود نیز پیوندهای محکمی دارند. نوجوانان 19 ساله به احساس صمیمیت با والدین رتبه چهار می دهند(هانتر و یونیز،1982) [2] . در ضمن بسیاری از نوجوانان تعارض شدیدی با خانواده های خویش ندارند. اگر چه هیچکس منکر اختلاف و تعارض نیست ولی در دیدگاه جدید بحثی از اجتناب ناپذیر بودن تعارض شدید و مستمر نمیشود(لارسن،1992) [3] . در دوران نوجوانی یک آشفتگی عمومی در شخصیت و خود پنداره ایجاد نمی شود. امروزه فرایند خود مختاری هیجانی را بر مبنای تحول روابط خانوادگی بررسی می کنند. روابط در دوران نوجوانی تغییر می کند و در قدرت بازنگری می شود؛ ولی خود مختاری هیجانی در چهارچوب رابطه هیجانی با والدین کسب می شود. نوجوان پیوسته دنبال تعریف مجدد رابطه آن هم هماهنگ با درک جدیدش از خودش و تخیلات و انتظاراتش از آینده است. خود مختار شدن هیجانی، فرایندی است که کل نوجوانی و احتمالا اوایل بزرگسالی را بخود اختصاص می دهد(اسمولار یونیز،1985) [4] .
[1] - Steinberg
[2] - Hunter, Youniss,
[3] - Larson,
[4] - Smollar, Youniss
- ۰منتظر نظرات شماهستم
- ۲۲ دی ۸۵ ، ۱۳:۰۵