مفهوم ارزش های سازمانی
يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ
مفهوم
ارزشها غالباً به ایده های خوب و بد، مطلوب و نامطلوب اطلاق می شوند . در فرهنگ فلسفی »لالاند« چهار مفهوم برای ارزش ارائه شده است؛ اول ارزش به عنوان چیزی که فرد یا گروهی به آن علاقه دارند. دوم چیزی که کم و بیش درمیان عده ای موردتوجه واحترام است. سوم وقتی که فرد یا گروهی در رسیدن به هدف خود،ارضا می شوند. و چهارم از جنبه اقتصادی که ارزش کالا و عمل مطرح است (محسنی، 1374، ص 217). از نگاه اندیشمندان حوزه فرهنگ ، ارزشها در سطوح فردی، گروهی، ملی و فراملی قــابل تــوجــه است از دیـدگاه جامعه شناسان ارزشهای اجتماعی تنها درصورتی وجود دارند که افرادی وجود داشته باشند که بتوانند اشیاء و اشخاص را ارزشیابی کنند. در این راستا، نقش اجتماعی مهمترین مکانیسمی است که به واسطه آن می توان ارزشها را توجیه و سمبولیک کرد. در جامعه نقشهای متفاوت اجتماعی فرد را نمی توان دارای ارزش اجتماعی یکسان دانست.
مفهوم ارزش های سازمانی
ارزشها غالباً به ایده های خوب و بد، مطلوب و نامطلوب اطلاق می شوند . در فرهنگ فلسفی »لالاند« چهار مفهوم برای ارزش ارائه شده است؛ اول ارزش به عنوان چیزی که فرد یا گروهی به آن علاقه دارند. دوم چیزی که کم و بیش درمیان عده ای موردتوجه واحترام است. سوم وقتی که فرد یا گروهی در رسیدن به هدف خود،ارضا می شوند. و چهارم از جنبه اقتصادی که ارزش کالا و عمل مطرح است (محسنی، 1374، ص 217). از نگاه اندیشمندان حوزه فرهنگ ، ارزشها در سطوح فردی، گروهی، ملی و فراملی قــابل تــوجــه است از دیـدگاه جامعه شناسان ارزشهای اجتماعی تنها درصورتی وجود دارند که افرادی وجود داشته باشند که بتوانند اشیاء و اشخاص را ارزشیابی کنند. در این راستا، نقش اجتماعی مهمترین مکانیسمی است که به واسطه آن می توان ارزشها را توجیه و سمبولیک کرد. در جامعه نقشهای متفاوت اجتماعی فرد را نمی توان دارای ارزش اجتماعی یکسان دانست. (محسنی، ص 218) ارزشهای اجتماعی به مدلهای کلی رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کرداری که موردپذیرش عمومی و خواست جامعه قرار گرفته اند اطلاق می شوند (بابایی، 1372، ص 265). باتوجه به کثرت تعاریف درمورد ارزشها و بخاطر پرهیز از اطاله کلام مواردی از آن به شرح زیر تلخیص می گردد:1 - ارزش گاه درقالب یک هدف و گاه رسیدن به هدف و با بهاء دادن به یک موردمطرح می شود. گونه های بسیاری از ارزشها قابل شناسایی و تشخیص اند ازجمله ارزشهای اقتصادی، اخلاقی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی و دینی (سازگارا، 1377، ص 105)
2 - آنچه نوع و میزان و مرتبت ارزشها را تحقق می بخشد، فرهنگ است. فرهنگ به ارزشها هویت می بخشد. به عبارت دیگر، معیار ارزشها ازطریق فرهنگ شناسایی می شود. رابطه متقابل بین فرهنگ و ارزشهای قابل قبول و مطرود در هر جامعه ای وجود دارد. چرا که ارزشها نیز موجب شناخت و تفاوت فرهنگ می شوند. (سازگارا، ص 113). فرهنگ طبق ارزشهای خود الگوها و مدل های خاصی فراهم می سازد و از این طریق مدلهای رفتاری و آرمانی را در جامعه تدارک می بیند. طی ارزیابی ارزشها و ارائه الگوها از طریق فرهنگ، هویت »من« یا »ما« درهر جامعه ای معین می گردد (سازگارا، ص 213).
3 - ارزشها، نظامهایی از نمادهایی هستند که درقالب ایده های انتزاعی اخلاقی مربوط به خوب و بد، مناسب و نامناسب، درست و نادرست سازماندهی شده اند. این نمادهای اساسی مشترک عبارتند از: زبان، تکنولوژی، عقیده، هنجار، ذخیره های علمی و... (ترنر، 1378، ص 75).
4 - ارزشها انتزاعی هستند، آنقدر کلی که قابلیت به کارگیری در موقعیتهای بسیار متفاوت را دارند اما هنجارها که عبارتند از استانداردهای رفتاری قابل قبول در درون یک گروه که اعضای آن در آن سهیم اند و آن را رعایت می کنند، به ما می گویند که در یک وضعیت خاص چه چیزی موردانتظار است و برای انجام دادن آن مناسب است. (ترنر، ص 75). هنجار یا نرم، معیارهای قطعی است که رفتار مردم از آن پیروی می کنند. درواقع این نرمها نظامهایی از نمادهایی هستند که به افراد می گـویند در موقعیتهای خاص از آنها توقع می رود که چه رفتار و کنش متقابلی داشته باشند (ترنـر، ص 97). لـذا در مواقعی که نرم به کار می رود منظور راههای عمل وانجام دادن است نه طرق فکر کردن (سازگارا، ص 103).
5 - اگر نقشهای اجتماعی را منشأ رفتارهای موردانتظار از افراد بدانیم و هنجارها را معیارهای قطعی رفتار مردم، می توان ارزشها را ضوابط اخلاقی، مرامی و بایدهایی دانست که در هر گروه اجتماعی موثر بوده و با شدت و ضعف رفتار گروه و اعضایش، یعنی آنچه را که آنها انجام داده یا فرو می گذارند، تشکیل داده و برای گروه وحدت درونی ایجاد می کند (بابایی، ص 269).
6 - ازنظر اندیشمندان فلسفه اسلامی، ارزشها یک سلسله اصول کلی، ثابت و مطلق اند که تحت هیچ شرایطی تغییرنمی کنند، اما مصداق آنها تغییرپذیر است. از این منظر ملاک کلی ارزش اخلاقی، مصلحت عمومی فرد و جامعه و مصلحت واقعی انسان است. یعنی هر چیزی که موجب کمال واقعی انسان است، نه چیزی که دلخواه افراد و مورد خوشایند آنهاست. البته اگر ملاک اصلی ارزش در اسلام، کمال نهایی است، مصداق آن قرب الهی است. در نظام اسلامی، هدف کسب رضای خداست. در این نظام، ارزشها نه کاملاً مطلق و ثابت اند که در هیچ شرایط زمانی و مکانی تغییر نکنند و نه اینکه همیشه تابع شرایط زمانی و مکانی باشد، بلکه اصول آن ثابت و مصداقها متغیراند. (مصباح یزدی، 1376، ص 230)
بابایی،عبدالله، ارتباط ارزشهای انسانی، تهران، انتشارات دستان، 1372.
جانـاتـان، اچ، تـرنر، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمدعزیز بختیاری، تهران، موسسه امام خمینی، 1378.
سازگارا،
پروین، نگاهی به جامعه شناسی با تاکید بر فرهنگ، تهران، نشر کویر، 1377.
محسنی،
منوچهر، جامعه شناسی عمومی، تهران، کتابخانه طهوری، 1374.
مصباح یزدی، محمدتقی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، تهران، موسسه امام خمینی، 1376.
- ۹۳/۰۶/۰۲