تا دویست سال پیش معیار توسعه وسعت خاک و مقدار زمینی بود که در حیطه فرمانروایی کشورها قرار داشتدر نتیجهرهبران،کشورگشایی را هدف و جنگ و خونریزی را مهمترینابزار خود می دانستند. در قرن هیجدهم با وقوع انقلاب صنعتی در جهان تکنولوژی و ماشین آلات به تدریج جای زمین را گرفت چرا که ابزارهای پیشرفته با افزایش تولید محصولات کشاورزی قادر بودند که حتی قابلیتهای زمین را نیز چندین برابر کنند. بعد از پایان جنگ دوم جهانی و در دوره بازسازی کشورها، نقش نیروی انسانی ماهر و کارآزموده به عنوان مهمترین و تعیین کننده ترین عامل توسعه کشورها مطرح شد. از اینرو بسیاری از کشورهای توسعه یافته باایجاد زمینه های مساعد تلاش برای جذب سرمایه های انسانی دیگر کشورها، بخصوص کشورهای باصطلاح جهان سوم، را آغاز کردند این تلاشها که هم اکنون نیز همچنان در جریان است به طور چشمگیری موفقیت آمیز بوده است- شاید نقطه اوج اهمیت منابع انسانی با اقدامات دمینگ در ژاپن همراه باشد. او یک دانشمند آمریکایی بود که نظریه های مدیریت وی در کشور خود بااقبال چندانی مواجه نشد اما پس از طرح این نظریات در ژاپن، کشوری که تشنه کشف بهترین راهکارها برای ساماندهی به اوضاع خراب خود بعد از صدمات جنگ بود، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. اجرای ایده های دمینگ در ژاپن که در آن زمان نیروی انسانی آماده کار مهمترین سرمایه آن محسوب می شد، نشان داد که با مدیریت صحیح منابع (که در راس آنها منابع انسانی قرار دارند) در زمانی کمتر از سی سال می توان شاهد یکی از عالیترین اشکال توسعه بود.
امروز ایجاد تغییر در رفتارهای سازمانی از مهارتهای اساسی مدیران به حساب می آید. از جمله فعالیتهایی که در این جهت بسیار کارساز است. داشتن تخصص و کارایی بالا در هدایت و رهبری و بکارگیری شیوه های توسعه سازمانی و مدیریت می باشد. در این رابطه می توان به برخی از روشهای تغییر و تحول در الگوهای نظریات سازمانی برای رشد رویکردهای رفتاری و علمی مرتبط با رفتار مدیریت سازمانها، به عنوان روشهای تحلیل عملکرد مدیریت و سازمانهای آنها اشاره کرد.
گفتنی است که در مباحث رویکردهای جدید روانشناختی سازمانی، بررسی وضعیـت نیروی کار، مطـالعه دقیق سازمان، چگونگـی بـه کارگیری اصول ایجاد تغییر در رفتار سازمانها باتوجه به شیوه های اجرایی مدیریت سازمان و بررسی راههای رشد و تغییر سازمانی مورد توجه جدی قرار گرفته است. این اصول و بکارگیری نظریه های تحلیل رفتاری در سازمانها اصطلاحاً تحت عنوان «مدیریت مبتنی بر عملکرد» شناخته شده است.