نویسنده: پیتر اف. دراکر
مترجمان:حمید رحیمیان - محمدرضا بابائی
منبع: ماهنامه تدبیر- سال پانزدهم- شماره 154
امروزه در مورد غلبه بر مقاومت
در برابــــر تغییرات، که تا 10 یا 15 سال پیش از متــــداول ترین موضوعهای کتابهای
مدیریت و سمینارهای مدیریتی بود، کمتر می شنویم. هر شخص تاکنون پذیرفته است که
تغییر غیرقابل اجتناب است. اما هنوز هم تلویحاً گفته می شود که تغییر مانند مرگ یا
مالیات است که بایستی تا آنجا که امکان دارد به تاخیر بیفتد و هیچ تغییری همواره
کاملاً مطبوع نخواهد بود.
اما در یک دوره تغییر ناگهانی و
وسیع، همانند آنچه که در آن زندگی می کنیم، تغییر همه گیر و طبیعی خواهد بود.
مطمئناً تغییر رنج آفرین و
همراه با ریسک است و از همه بالاتر نیازمند تلاش زیاد و سخت خواهد بود. اما چنانچه
سازمان رهبری تغییر را وظیفه خود نداند، (اعم از آنکه سازمان تجاری، یک دانشگاه و
یا یک بیمارستان باشد) نجات نخواهد یافت. در یک دوره سریع تغییر بنیادین، فقط
سازمانهایی نجات خواهند یافت که رهبران آن اهل تغییر باشند. بنابراین، یک چالش مهم
قرن بیست ویکم برای مدیران، آن خواهد بود که سازمان آنان به یک رهبر تغییر، تبدیل
شود.
امروزه صحبتهای زیادی در مورد
یک سازمان نوآور وجود دارد اما سازماندهی سازمانی که پذیرای نوآوری باشد - حتی
سازماندهی آن برای نوآوری - کافی نیست تا بتوان آن را به رهبر تغییر تبدیل کرد.
برای رهبر تغییر بودن، لازم است تمایل و توانایی تغییر آنچه را که اکنون در حال
انجام است داشته باشیم و همچنین توانایی برای انجام کارهای جدید و مختلف نیز در ما
باشد. برای دستیابی به این هدف، نیاز به بکارگیری سیاستها و انجام اعمالی است که
باعث شود زمان حال، آینده را بسازد.
- ۰منتظر نظرات شماهستم
- ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۱