مشاور مدیریت و برنامه ریزی آموزش سازمانی

ما با کمک همدیگر بهترین راه حل های ممکن برای بهبود آموزشی را خواهیم یافت.

مشاور مدیریت و برنامه ریزی آموزش سازمانی

ما با کمک همدیگر بهترین راه حل های ممکن برای بهبود آموزشی را خواهیم یافت.

اسلایدر

مشاور مدیریت و برنامه ریزی آموزش سازمانی

برای موفقیت و ایجاد تحول در فرآیندهای آموزشی سازمان خود، مشورت با مشاوران خبره را در دستور کار خود قرار دهید.

تماس با ما >
مبلغ مورد نظر: تومان
پرداخت کننده :
ايميل پرداخت کننده :
موبایل پرداخت کننده :

پشتیبانی

تقویم شمسی

ابزار نظر سنجی

موضوعات
filesell

۱۳ مطلب با موضوع «بهداشت روانی و استرس در سازمان» ثبت شده است

نویسندگان: محمد رضا کوثرنشان- محمد شهبازی - مهدی جواهری کامل
منبع: ماهنامه تدبیر- سال بیستم- شماره 205

چکیده

رهبری تحول گرا به عنوان یکی از پارادایم های رهبری در روان شناسی سازمانی است که مورد تحقیق گسترده ای قرار گرفته است.  رهبری تحول گرا، (Transformational Leadership) رضایت زیر دستان(پیروان) و اعتماد آنان به رهبری و به علاوه تعهد عاطفی آنان را افزایش می دهد.  رهبرانی که رفتارهای تحول گرا از خود نشان می دهند مجموعه ای از نتایج مثبت در سازمان ایجاد می کنند.  زمانی که پیروان، به رهبرشان، اعتماد و اطمینان داشته، همگام با رسالت سازمان باشند، قادر خواهند بود به سطوح استثنایی عملکرد برسند.  هدف این مقاله بررسی ارتباط میان هوش عاطفی (هیجانی) و رهبری تحول گرا است.  همچنین ضمن اشاره به مفاهیم رهبری تحول گرا و تعامل گرا و مقایسه آنها، رابطه بین هوش عاطفی و رهبری تحول گرا، مورد بررسی قرار می گیرد.  این تحقیق از نوع توصیفی است و در آن برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شده است.  این مقاله نشان می دهد که هوش عاطفی پیش نیازی برای رهبری موفق است.  

  • هادی رمضانیان فهندری

نویسندگان

عباداله احمدی ؛ عباسعلی بذرافشان

 

چکیده

هدف از این پژوهش، توصیف رابطه بین‌ سبک‌­های مدیریت‌ (در دو بعد رابطه مدار و ضابطه­مدار) با سلامت سازمانی و استرس شغلی کارکنان آموزش پرورش ناحیه 4 شیراز بود. این پژوهش از نظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی بوده است، بدین منظور 144 نفر از کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه چهار شیراز به شیوه­ی تصادفی طبقه­ای انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از سه پرسشنامه تعیین سبک رهبری باردتزومتزکاس، سلامت سازمانی هوی و فلدمن و استرس شغلی استاینمتز جمع آوری شد. که پایایی آنها بترتیب 83/0، 73/0 و 68/0، بدست آمد، داده­های جمع آوری شده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که بین سبک مدیریتی رابطه مدار با سلامت سازمانی رابطه معکوس و معنادار و بین سبک مدیریتی ضابطه مدار با سلامت سازمانی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. بین سبک مدیریتی رابطه مدار با استرس شغلی رابطه معکوس و معنادار مشاهده شد و نتایج نشان داد که بین سبک مدیریتی ضابطه مدار با استرس شغلی رابطه مستقیم و معنادار، وجود داشت، و بین متغیرهای سلامت سازمانی با استرس شغلی رابطه معکوس و معنادار مشاهده گردید. نتایج پیش بینی­ها حاکی از  قدرت پیش بینی سبک­های مدیریتی رابطه مدار و ضابطه مدار برای متغیرهای سلامت سازمانی و استرس شغلی بود.

دریافت اصل مقاله

  • هادی رمضانیان فهندری

نویسندگان

رمضان جهانیان  ؛ سمانه قدسی

چکیده

این پژوهش باهدف بررسی رابطه سلامت و عدالت سازمانی با رشد حرفه­ای کارکنان در سازمان­‌های آموزشی به روش توصیفی از نوع همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری شامل تمامی کارمندان ادارات نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر کرج به تعداد600 نفر که، تعداد 235 نفر به عنوان نمونه آماری با روش تصادفی سیستماتیک و بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده سه نوع پرسشنامه استاندارد شامل: پرسشنامه سلامت سازمانی(ﻫﻮی و ﺗﺎرﺗﺮ، 2000)، پرسشنامه عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن1993، مورمن1991، ومورمن1991) و پرسشنامه رشد حرفه­ای (آکفیلت و کوت، 2005) استفاده گردید. در تحلیل داده­‌ها به منظور بررسی رابطه سلامت و عدالت سازمانی با رشد حرفه­ای کارکنان، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که، بین سلامت سازمانی در ابعاد نهادی، اداری و فنی و رشد حرفه­ای کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم­چنین بین عدالت سازمانی در ابعاد توزیعی، تعاملی و رویه­ای با رشد حرفه­ای کارکنان رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. در تبیین این رابطه می­‌توان گفت با افزایش و یا کاهش هر یک از ابعاد سلامت و عدالت سازمانی می­‌توان روند افزایشی و یا کاهشی برای رشد حرفه­ای کارکنان را پیش بینی نمود.

دانلود اصل مقاله

  • هادی رمضانیان فهندری
بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان سازمان و سالم سازی فضای روانی کار به نحوی که هدف های چندگانه زیر تأمین شود:
۱- هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال روانی نشوند.
۲- هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کنند و علاقه مند به ادامه کار در آن سازمان باشند.
۳- هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همکاران خود و به طور کلی نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً نسبت به جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشند.
۴- همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.

اصول بهداشت روانی در سازمان
۱- ایجاد شرایطی که کارکنان سازمان با اعتقاد قلبی و با صمیمیت برای خود و همکاران خویش احترام قائل باشند.
۲- پرهیز از اعمال روشهای مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار :
۳- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان تحت نظارت و سپس فراهم ساختن شرایط لازم برای رشد و شکوفایی این استعداد توسط مدیران سازمان.
۴- شناسایی دلایل واقعی کم کاری، غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار، کم توجهی و بی دقتی کارکنان توسط مدیر و پرهیز از قضاوتهای کورکورانه و مبتنی بر پیش داوری نسبت به اساس رفتار انسان.
۵- آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شود. بنابر این مدیران باید تلاش کنند تا محیط کار برای کارکنان اضطراب آور نباشد و کارمندان احساس امنیت شغلی کنند و با شادی و نشاط و شوق و انگیزه به دور از هر گونه خشم و درگیری بیهوده به وظایف خود عمل نمایند(پژواک،اینترنت).
  • هادی رمضانیان فهندری
بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان سازمان و سالم سازی فضای روانی کار به نحوی که هدف های چندگانه زیر تأمین شود:
۱- هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال روانی نشوند.
۲- هر یک از کارکنان از اینکه در سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کنند و علاقه مند به ادامه کار در آن سازمان باشند.
۳- هر یک از کارکنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همکاران خود و به طور کلی نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً نسبت به جایگاه خود در سازمان احساس مثبتی داشته باشند.
۴- همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.

اصول بهداشت روانی در سازمان
۱- ایجاد شرایطی که کارکنان سازمان با اعتقاد قلبی و با صمیمیت برای خود و همکاران خویش احترام قائل باشند.
۲- پرهیز از اعمال روشهای مبتنی بر زور و اجبار در محیط کار :
۳- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان تحت نظارت و سپس فراهم ساختن شرایط لازم برای رشد و شکوفایی این استعداد توسط مدیران سازمان.
۴- شناسایی دلایل واقعی کم کاری، غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار، کم توجهی و بی دقتی کارکنان توسط مدیر و پرهیز از قضاوتهای کورکورانه و مبتنی بر پیش داوری نسبت به اساس رفتار انسان.
۵- آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شود. بنابر این مدیران باید تلاش کنند تا محیط کار برای کارکنان اضطراب آور نباشد و کارمندان احساس امنیت شغلی کنند و با شادی و نشاط و شوق و انگیزه به دور از هر گونه خشم و درگیری بیهوده به وظایف خود عمل نمایند(پژواک،اینترنت).
  • هادی رمضانیان فهندری

1 ـ پیش بینی ناپذیری : وقتی که فرد نمی تواند بر فشار روانی تسلط داشته باشد اگر دست کم، بتواند آن را پیش بینی کند،از شدت آن کاسته می­شود. هم انسانها و هم حیوانات رویدادهای آزارنده پیش بینی پذیر را بر رویدادهای آزارنده پیش­بینی ناپذیر ترجیح می دهند؛ زیرا در مورد رویدادهای پیش­بینی ناپذیر در واقع، هیچ دوره امنی برای جاندار وجود ندارد.

2 ـ عدم امکان تسلط در دوره فشار روانی: تسلط داشتن بر توقف عوامل فشارزا[1] موجب کاهش فشار روانی می شود؛ مثلاً، در یک محیط پر سر و صدا، برای کسی که بتواند بر آن تسلط داشته باشد از محیط خارج شود یا منبع تولید سر و صدا را خاموش کند) چندان فشار روانی ایجاد نمی شود.

3 ـ ارزیابی شناختی: اگر یک رویداد فشارزا نزد دو نفر دارای معانی متفاوتی باشد، آن را به طور متفاوت ادراک می­کنند.مثلاً،مجروحان جنگی در مقایسه با مصدومان عادیِ دارای آثار جراحت مشابه، فشار روانی کمتری احساس می کنند، مثلا ً؛ داروهای مسکّن کمتر طلب می کنند)؛ زیرا برای سربازان جنگی، زخم و آسیب به معنای آسوده شدن از عذاب و خطر میدان نبرد و برای بعضی از آنها به معنای موفقیتی در زمینه جهاد در راه خدا تلقی می گردد.

4 ـ عدم احساس کارایی : اطمینان خاطر به اینکه فرد می تواند از عهده موقعیت فشارزا برآید و آن را به خوبی اداره کند، موجب کاهش فشار روانی می گردد. مثلاً، سخنرانی کردن برای بیشتر مردم موجب فشار روانی است؛ ولی کسی که آمادگی و توان انجام آن را دارد، فشار روانی کمتری را تجربه می کند.

5 ـ فقدان حمایت اجتماعی:حمایتهای­عاطفی و توجه نزدیکان و دوستان و بخصوص ‍افراد خانواده،

موقعیتهای فشارزا را تحمل پذیرتر و راحت تر می­کند. کسانی که دارای پیوندهای­اجتماعی گسترده­ای

هستند، مثل؛ ازدواج ، داشتن دوستان صمیمی، عضویت در گروههای اجتماعی یا مذهبی وغیره بیش از

کسانی که از پشتیبانی اجتماعی کمتری برخوردارند، عمر می کنند و کمتر از آنان گرفتار بیماریهای ناشی از فشار روانی می شوند.



[1] - stressor

  • هادی رمضانیان فهندری

1 ـ پیش بینی ناپذیری : وقتی که فرد نمی تواند بر فشار روانی تسلط داشته باشد اگر دست کم، بتواند آن را پیش بینی کند،از شدت آن کاسته می­شود. هم انسانها و هم حیوانات رویدادهای آزارنده پیش بینی پذیر را بر رویدادهای آزارنده پیش­بینی ناپذیر ترجیح می دهند؛ زیرا در مورد رویدادهای پیش­بینی ناپذیر در واقع، هیچ دوره امنی برای جاندار وجود ندارد.

2 ـ عدم امکان تسلط در دوره فشار روانی: تسلط داشتن بر توقف عوامل فشارزا[1] موجب کاهش فشار روانی می شود؛ مثلاً، در یک محیط پر سر و صدا، برای کسی که بتواند بر آن تسلط داشته باشد از محیط خارج شود یا منبع تولید سر و صدا را خاموش کند) چندان فشار روانی ایجاد نمی شود.

3 ـ ارزیابی شناختی: اگر یک رویداد فشارزا نزد دو نفر دارای معانی متفاوتی باشد، آن را به طور متفاوت ادراک می­کنند.مثلاً،مجروحان جنگی در مقایسه با مصدومان عادیِ دارای آثار جراحت مشابه، فشار روانی کمتری احساس می کنند، مثلا ً؛ داروهای مسکّن کمتر طلب می کنند)؛ زیرا برای سربازان جنگی، زخم و آسیب به معنای آسوده شدن از عذاب و خطر میدان نبرد و برای بعضی از آنها به معنای موفقیتی در زمینه جهاد در راه خدا تلقی می گردد.

4 ـ عدم احساس کارایی : اطمینان خاطر به اینکه فرد می تواند از عهده موقعیت فشارزا برآید و آن را به خوبی اداره کند، موجب کاهش فشار روانی می گردد. مثلاً، سخنرانی کردن برای بیشتر مردم موجب فشار روانی است؛ ولی کسی که آمادگی و توان انجام آن را دارد، فشار روانی کمتری را تجربه می کند.

5 ـ فقدان حمایت اجتماعی:حمایتهای­عاطفی و توجه نزدیکان و دوستان و بخصوص ‍افراد خانواده،

موقعیتهای فشارزا را تحمل پذیرتر و راحت تر می­کند. کسانی که دارای پیوندهای­اجتماعی گسترده­ای

هستند، مثل؛ ازدواج ، داشتن دوستان صمیمی، عضویت در گروههای اجتماعی یا مذهبی وغیره بیش از

کسانی که از پشتیبانی اجتماعی کمتری برخوردارند، عمر می کنند و کمتر از آنان گرفتار بیماریهای ناشی از فشار روانی می شوند.



[1] - stressor

  • هادی رمضانیان فهندری

۱- استرس: هر نوع فشار فیزیکی، عصبی، روحی است که یک شخص تحمل می‌کند

۲- استرس نیرویی است که تنش و تغییر شکلی در چیزی یا شخصی که این نیرو بر آن وارد می‌شود،‌ ایجاد می‌کند در این معنا، صحبت ازتأثیر هر عامل یا محرک بروی مانند عوامل جسمانی مثل‌صدا، حرارت، سرما یا عوامل روان‌شناختی مانند غذا، از دست داده کار وجز آن است.

3- فشار روانی و عصبی یا استرس به حالتی اطلاق می‌شود که شخص به سبب عوامل داخلی یا خارجی کنترل عادی خود را نسبت به هیجانها از دست بدهد و یا تغییری در آن پدید آید. (علوی، 1371،228)

4- استرس به موقعیت درونی فرد اطلاق می‌گردد که تهدیدی را نسبت به وضعیت جسمی و یا آرامش روانی خود احساس کرده باشد و یا استرس یک واکنش فیزیولوژیکی و روانی است که در هنگام احساس عدم توازن میان سطح تقاضاهایی که از افراد می‌شود و توانایی و ظرفیت آنان را برآورده ساختن این تقاضاها رویمی‌دهد (علوی. ، 1371،229).

5- استرس پاسخی است که بدن در برابر خواستهایی که بر آن وارد می‌شوند، نشان می‌دهد که این پاسخ، پاسخی غیراختصاصی است به این معنا که عامل استرس‌زا هرچه باشد (بیرونی یا درونی)، و فرد در معرض استرس نیز هر که باشد بدن انسان در واکنشی که نشان می‌دهد همواره از الگوی عام و یکسان و معینی پیروی می‌کند به عبارتی دیگر، هر گاه عاملی موجب شود که بدن دچار تنش شود و ثبات و تعادلش را از دست بدهد بطور خود به خود پاسخ(واکنش‌هایی) نشان می‌دهد تا تعادل از دست رفته را بازگرداند. و به حالت پیشین و همیشگی خود برسد (هاسن سلیه ،1956  )

6- استرس  مجموع واکنش‌های جسمانی،‌روانی، ذهنی و رفتاری است که ارگانیسم انسان در برابر محرک‌های (عامل‌ها) درونی یا بیرونی بر هم زنندة ثبات و تعادل طبیعی و درونی بدن نشان می‌دهد (بهزاد، 1371)

  • هادی رمضانیان فهندری

۱- استرس: هر نوع فشار فیزیکی، عصبی، روحی است که یک شخص تحمل می‌کند

۲- استرس نیرویی است که تنش و تغییر شکلی در چیزی یا شخصی که این نیرو بر آن وارد می‌شود،‌ ایجاد می‌کند در این معنا، صحبت ازتأثیر هر عامل یا محرک بروی مانند عوامل جسمانی مثل‌صدا، حرارت، سرما یا عوامل روان‌شناختی مانند غذا، از دست داده کار وجز آن است.

3- فشار روانی و عصبی یا استرس به حالتی اطلاق می‌شود که شخص به سبب عوامل داخلی یا خارجی کنترل عادی خود را نسبت به هیجانها از دست بدهد و یا تغییری در آن پدید آید. (علوی، 1371،228)

4- استرس به موقعیت درونی فرد اطلاق می‌گردد که تهدیدی را نسبت به وضعیت جسمی و یا آرامش روانی خود احساس کرده باشد و یا استرس یک واکنش فیزیولوژیکی و روانی است که در هنگام احساس عدم توازن میان سطح تقاضاهایی که از افراد می‌شود و توانایی و ظرفیت آنان را برآورده ساختن این تقاضاها رویمی‌دهد (علوی. ، 1371،229).

5- استرس پاسخی است که بدن در برابر خواستهایی که بر آن وارد می‌شوند، نشان می‌دهد که این پاسخ، پاسخی غیراختصاصی است به این معنا که عامل استرس‌زا هرچه باشد (بیرونی یا درونی)، و فرد در معرض استرس نیز هر که باشد بدن انسان در واکنشی که نشان می‌دهد همواره از الگوی عام و یکسان و معینی پیروی می‌کند به عبارتی دیگر، هر گاه عاملی موجب شود که بدن دچار تنش شود و ثبات و تعادلش را از دست بدهد بطور خود به خود پاسخ(واکنش‌هایی) نشان می‌دهد تا تعادل از دست رفته را بازگرداند. و به حالت پیشین و همیشگی خود برسد (هاسن سلیه ،1956  )

6- استرس  مجموع واکنش‌های جسمانی،‌روانی، ذهنی و رفتاری است که ارگانیسم انسان در برابر محرک‌های (عامل‌ها) درونی یا بیرونی بر هم زنندة ثبات و تعادل طبیعی و درونی بدن نشان می‌دهد (بهزاد، 1371)

  • هادی رمضانیان فهندری

1- ایجاد فرهنگ‌ یا فضای‌ روانی‌ در سازمان‌ که‌ کارکنان‌ گرفتار پریشانی‌روانی‌ ناشی‌ از محیط کار و عوامل‌ درون‌ سازمانی‌ نشوند;

2- پیشگیری‌ از پیدایش‌ دشواری‌های‌ ناشی‌ از اختلال‌های‌ رفتاری‌ وپریشانی‌ روانی‌ بعضی‌ از کارکنان‌ سازمان‌ و به‌ کارگیری‌ توصیه‌های‌متخصصان‌، تشخیص‌ و درمان‌ بیماری‌های‌ روانی‌ در محیط کار;

3- کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور سازمان‌ در زمینه‌تشخیص‌، درمان‌ و پیشگیری‌ از ناراحتی‌های‌ روانی‌ و جسمی‌;

4- کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور سازمان‌ در زمینه‌بازتوانی‌ یا آموزش‌ کارکنان‌ به‌ منظور کسب‌ مهارت‌های‌ شغلی‌ و جابجایی‌یا واگذاری‌ وظایف‌ مناسب‌ با خلق‌ و خو و روحیه‌ آن‌ دسته‌ از کارکنانی‌ که‌به‌ نحوی‌ دچار مشکل‌ می‌باشند با رعایت‌ حقوق‌ فردی‌ و اجتماعی‌ آنان‌ درداخل‌ سازمان‌;

5- کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور برای‌ شناسایی‌ عوامل‌بیماری‌زا و درک‌ ماهیت‌ همه‌ عواملی‌ که‌ در ایجاد پریشانی‌ و اختلال‌ نقش‌موثر دارند;

6- کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور برای‌ پیشگیری‌ ازدشواری‌های‌ که‌ برای‌ کارکنان‌ بیمار در سازمان‌ پیش‌ می‌آید یا برعکس‌،پیشگیری‌ از مشکلاتی‌ که‌ کارکنان‌ پریشان‌ برای‌ همکاران‌ خود ایجادمی‌کنند;

7- کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور در جهت‌ بازگشت‌بیمار روانی‌ و تشخیص‌ و بازشناسی‌ آن‌ دسته‌ از عوامل‌ سازمانی‌ که‌ دربازگشت‌ اختلالات‌ بیمار موثر هستند;

کمک‌ به‌ روانشناس‌، روانپزشک‌ و پزشک‌ مشاور در زمینه‌ آشناسازی‌کارکنان‌ سازمان‌ با مفاهیم‌ اساسی‌ بیماری‌ و سلامت‌ روانی‌ و تغییر نگرش‌منفی‌ کارکنان‌ نسبت‌ به‌ بیماران‌ روانی‌ شاغل‌ در سازمان‌ و آشنا کردن‌ آنان‌به‌ شیوه‌های‌ انسانی‌ و موثر برخورد بیماران‌ چه‌ در سازمان‌ چه‌ خارج‌ ازسازمان( ساعتچی، 1374 ، 110 ).
  • هادی رمضانیان فهندری
  • کد نمایش افراد آنلاین
  • تصویر ثابت

    Code Center